حسرت خوردن 1
متن های که از این پس اینجا می آیند ترجمه ی کتابی است که این روزها درگیرش هستم. نمونه هایی از آن را همین جا می گذارم باشد که مقبول افتد. آدرس و مشخصات کتاب را در اختیارتان نمی گذارم. اگر نظری دارید در زیر پست می توانید بنویسید. مقدمه زندگی بررسی نشده [1] ، قطعا ارزش زیستن دارد، اما آیا زندگی زیست نشده ارزش بررسی کردن دارد؟ این سوالی عجیب به نظر میرسد مگر این که بدانیم تا به چه میزان زندگی روانی ما به زندگیهایی ربط دارد که نداریم، زندگیهایی که حسرتشان را میخوریم، زندگیهایی که میتوانستیم سُکانشان را به دست بگیریم، اما امروز بنا به دلائلی از کف رفته اند. چیزهایی که در موردشان خیالپردازی میکنیم، چیزهایی که به آنها اشتیاق میورزیم؛ در واقع تجربیات، چیزها و افرادی هستند که غایب اند. غیاب آنچه نیاز داریم، ما را وا میدارد تا به فکر فرو رویم، و بدخلق و غمگین شویم. ما باید نسبت به آنچه حسرتاش را میخوریم آگاه باشیم ــ حتی اگر منجر به این شود که آنچه هماکنون داریم و آنچه عملاً مهیا است، هر دو در هالهای از ابهام فرو روند ــ زیرا تنها زمانی میتوانیم دوام آوریم که امیال